منوتوتنهـــــــــــــــــــــــا

هیچکس بعد هیچکس نمرد ولی خیلیا بعد خیلیا دیگه زندگــــــــــــــــــــــــی نکردن!

نوشته شده در شنبه 17 آبان 1393برچسب:,ساعت 8:43 توسط maryam|

دلم برای حضور و غیاب مدرسه تنگ شده انگار برای یکی مهم بود که ما باشیم یا نباشیم...
نوشته شده در چهار شنبه 14 آبان 1393برچسب:,ساعت 9:24 توسط maryam|

مردانگی ات را با شکستن دل دختری که دیوانه ی توست ثابت نکن! مردانگی را با غرور بی اندازه ات به دختری که عاشق توست ثابت نکن! مردانگی را... زمانی می توانی نشان دهی که دختری با تمام تنهائی اش به تو تکیه کرده که دختری با تکیه به غرور تو ، به قدرت تو در این دنیای پر از نامردی قدم برمیدارد... مردانگیت را... مـــرد باش!
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:38 توسط maryam|

نه عوض شدم..... نه سرم شلوغه.... نه دلم جایی گیره... نه دلیل خاصی دارم فقط دیگ حوصلشو ندارم یکی بیاد گند بزنه و بره...!!!
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:29 توسط maryam|

سیمین بهبهانی‌: وصیت کرده ام بعد از مرگم؛ همراه من دوتا فنجان چای هم دفن کنند!! شاید صحبت های من با خدا به درازا کشید... بهرحال دلخوریها کم نیست ازبندگانش ... همانهایی که بی اجازه واردشدند خودخواهانه قضاوت کردند بی مقدمه شکستند وبی خداحافظی رفتند!
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:28 توسط maryam|

"جایى كه بودن و نبودنت هیچ فرقى ندارد نبودنت را انتخاب كن اینگونه به بودنت احترام گذاشته اى..."
نوشته شده در یک شنبه 11 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:26 توسط maryam|

با تو هستم سهراب ! تو که گفتی "گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟" راست میگویی تو؛ چه تفاوت دارد قفس تنگ دلم؛ خالی از کس باشد یا به قول تو پر از ناکس و کرکس باشد؟!!! من نه تنها "چشمم" ، " واژه " را هم شستم!! فکر را... خاطره را... خواب یک پنجره را... زیر باران بردم.... چترها را بستم.... من به این مردم شهر پیوستم... من نوشتم همه ی حرف دلم آرزو کردم و گفتم که هوا، عشق، زمین مال من است. ولی افسوس نشد..! زیر باران من نه عاشق دیدم نه که حتی یک دوست!!! زیر باران من فقط خیس شدم.......
نوشته شده در شنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت 9:30 توسط maryam|

زیباترین قسم سهراب سپهری نه تو میمانی و نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت؛ غصه هم میگذرد... آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند لحظه ها عریانند به تن لحظه ی خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز...
نوشته شده در شنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت 9:23 توسط maryam|

دکتر شریعتی میگوید: از انسان بودنم شرم میکنم!!! گاهی میخواهم انسان نباشم گوسفندی باشم و پا بر روی یونجه ها بگذارم! اما... دلی را دفن نکنم! گرگی باشم و گوسفند ها را بدرم اما... اما بدانم کارم از روی ذات است نه هوس! خفاش باشم که شبها گردش کنم با چشمهای کور... اما خوابی را پرپر نکنم!! کلاغی باشم که قارقار کنم اما پرهایم را رنگ نکنم و دلی را با دروغ به دست نیاورم!!! چه میدانم شاید..... حیوانات به قصد "توهین" یکدیگر را "انسان"خطاب میکنند..!!!!!!!
نوشته شده در شنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت 9:22 توسط maryam|

خودت را در آغوش بگیر و بخواب !! که هیچکس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد این جهان پر از تنهاییست ....
نوشته شده در شنبه 10 آبان 1393برچسب:,ساعت 9:20 توسط maryam|


آخرين مطالب

Design By : Pichak