چه حس قشنگیه وقتی می شی مَحرمِ دل یکی
یکی که بهش اعتماد داری ؛ بهت اعتماد داره
از دلتنگی هاش برات میگه ؛ از دلتنگی هات براش میگی
آروم میشه ؛ آروم میشی
حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه
این حس مثل قطره های باران پاکه
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,
ساعت
9:45 توسط maryam|
رفیق . کیه ؟
رفیق اونیه که تا دید ناراحتی بگه : باز چه مرگته نکبت
رفیق اونیه تا بهش گفتی پول لازمم بگه : بدبخت گدا شماره کارت
عابرتو بفرست
رفیق اونیه که وقتی بهش گفتی مریضم ، حالم خوب نیست بگه :
ایشالا
سقط بشی گندت از رو زمین پاک شه ولی دو دقیقه بعدش با کمپوت
بیاد پیشت
رفیق اونیه که تا بهش گفتی دلم گرفته بگه : پالونتو بنداز رو کمرت تا
بیام افسارتو بگیرم و بگردونمت
رفیق اونیه که تا بهش گفتی عاشق شدم بگه ، خخخ ای تو روحت !
سگ محل تو میزاره ؟ ولی بعدش با جون و دل کمک کنه به عشقت
برسی
رفیق اونیه که سر جلسه پاسخ نامشو ازت قایم کنه ولی اخرش
جواب همه رو تو یه کاغذ مچاله پرت کنه طرفت
رفیق اونیه که تا تک زنگ زدی بهش ، زنگ بزنه بگه بزمجه شارژتو با
دخترا میحرفی تک زنگتو واسه من میزاری
رفیق اونیه که تو رستوران موقع حساب کردن غذا هی غررر بزنه و بگه
ایشالا هرچی خوردی ، بشه استخون مار و گیر گنه تو گلوت و جلو
چیشام پر پر شی
رفیق اونیه که تا بهش گفتی فردا خیلی کار دارم و به کارام نمیرسم
بگه ، کفارت باز ماشین میخوای ، بیا این سوییچ گردنتم خورد
رفیق اونیه که بی هوا بهت پیام بده بگه ایشالا امشب تب کنی فردا
صبح روز هم حیف و میل بشی
رفیق اونیه که تا این پست رو خوند بگه : دهنت صاف روانی ، و بعدش
لایکو بکوبه
اره رفیقا رو همیشه رو چشماتون نگه دارین ! نذارین حرف شهریار به
ثمر بشینه که میگه :
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
انگه سراغ بخت من ایی که نیستم
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,
ساعت
9:43 توسط maryam|
رفیق . کیه ؟
رفیق اونیه که تا دید ناراحتی بگه : باز چه مرگته نکبت
رفیق اونیه تا بهش گفتی پول لازمم بگه : بدبخت گدا شماره کارت
عابرتو بفرست
رفیق اونیه که وقتی بهش گفتی مریضم ، حالم خوب نیست بگه :
ایشالا
سقط بشی گندت از رو زمین پاک شه ولی دو دقیقه بعدش با کمپوت
بیاد پیشت
رفیق اونیه که تا بهش گفتی دلم گرفته بگه : پالونتو بنداز رو کمرت تا
بیام افسارتو بگیرم و بگردونمت
رفیق اونیه که تا بهش گفتی عاشق شدم بگه ، خخخ ای تو روحت !
سگ محل تو میزاره ؟ ولی بعدش با جون و دل کمک کنه به عشقت
برسی
رفیق اونیه که سر جلسه پاسخ نامشو ازت قایم کنه ولی اخرش
جواب همه رو تو یه کاغذ مچاله پرت کنه طرفت
رفیق اونیه که تا تک زنگ زدی بهش ، زنگ بزنه بگه بزمجه شارژتو با
دخترا میحرفی تک زنگتو واسه من میزاری
رفیق اونیه که تو رستوران موقع حساب کردن غذا هی غررر بزنه و بگه
ایشالا هرچی خوردی ، بشه استخون مار و گیر گنه تو گلوت و جلو
چیشام پر پر شی
رفیق اونیه که تا بهش گفتی فردا خیلی کار دارم و به کارام نمیرسم
بگه ، کفارت باز ماشین میخوای ، بیا این سوییچ گردنتم خورد
رفیق اونیه که بی هوا بهت پیام بده بگه ایشالا امشب تب کنی فردا
صبح روز هم حیف و میل بشی
رفیق اونیه که تا این پست رو خوند بگه : دهنت صاف روانی ، و بعدش
لایکو بکوبه
اره رفیقا رو همیشه رو چشماتون نگه دارین ! نذارین حرف شهریار به
ثمر بشینه که میگه :
تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
انگه سراغ بخت من ایی که نیستم
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,
ساعت
9:43 توسط maryam|
رفیــــق که بــاشی....
فـــرقی نمی کنــد که زن باشی یا مـــــرد،
بزرگ باشی یا کـــوچک، دور بــاشی یــا نــزدیــک،
رفــاقـت فــاصلـه هـــارا پـــر می کنــد
گــاهی بـاحــرف ، گــاهی بـا سکــوت
نسبت هــا بـی مـعنـی می شـونـــد
فــرقی نمیکنــد مـادربـاشی، یــا فـرزنــد یا همســر...
رفیـق که باشی... فـرقـی نمی کندکدام خـون در رگهایمان جاریست...
ازکــدام نسلیــم یاکدام فصـل
کدام سقف بالای سرمان ،کدام خاک قلمرومان....
رفیق بودن لفـظ ظـریـفـیــست
نه مقدس مثـل عـشــق، نه سـرسـری مثل همســایــه
یـک سود، دوســویـــه...
نه تنـهـا میـان من وتـــو.... میـان من و من.
رفیـق که بـاشی، انتـظارهــا تهـدیــد نیـستـنــد!
یـک بازی بدون بازیــچه ،فــرقی نمی کند جیب هـایت پراست یاخالی ،
هــرچـه هست میان دستهــای تــوست، در فـکـرت، در قلبتـو عملت ،
رفــاقـت نه وصـل است ونه فـصـل، گِـرهی میـان من و دنیــا
مـــرارفیــق خوانــدی، اعتــمــادهــا با لفظ تـــو رنـگ می گیـــرد...
می شوی همسفر، همسفره...هم کاسه، هم حرف..
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,
ساعت
9:37 توسط maryam|
مادرم فرشته است..
ولی
هیچوقت ندیدم پرواز کند...
زیرا به پایش...
من را بسته بود.. خواهرم را ...
برادرم را...
پدرم را...
و همه ی
زندگیش را...
معذرت میخواهم نیوتون..!
راز جاذبه،
"مادر"
من است!
معذرت میخواهم ادیسون!
چرا که "مادر" من اولین چراغ زندگی من است!
معذرت میخواهم انیشتین!
فرمولهای تو از توضیح "مادر" من عاجزند!
رومئو!
همه راه ها به عشق "مادر" من ختم میشود!
مادر من ،
عشق من است..
میترسم برای ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بیاید مادرست دیگر ..
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,
ساعت
9:36 توسط maryam|
دلم را سپردم به بنگاه دنیا
و هی آگهی دادم اینجا و آنجا
و هر روزبرای دلم مشتری آمد و رفت
و هی این و آن سرسری آمد و رفت
ولی هیچ کس واقعاً اتاق دلم را تماشا نکرد
دلم، قفل بود
کسی قفل قلب مرا وا نکرد
یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است
یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است!
یکی گفت: چرا نور اینجا کم است
و آن دیگری گفت:و انگار هر آجرش
فقط از غم و غصه و ماتم است!
و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری
و من تازه آن وقت گفتم:
خدایا تو قلب مرا می خری؟
و فردای آن روزخدا آمد و توی قلبم نشست
و در را به روی همه پشت خود بست
و من روی آن در نوشتم:
ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم
از این پس به جز او
کسی را نداریم.
مغــرورم...!!
اما اگـر دل بدهے...!!
غـرورم را فـرش زیر پایـت میڪنم...!!
خودخواهـم...!!
اما اگر دل بدهے...!!
تمام خواستہ هایم در تـو خلاصہ میشود...!!
پیچــــیده ام...!!
اما اگر دل بدهے...!!
برایـت تبدیل به یڪ جمع سـاده میـشوم...!!
لجـبازم...!!
امـا اگر دل بدهے...!!
آتـش میـزنم هـر آنچہ با تو سـر لـج دارد...!!
آرے...!!
ولے اگر تــــــــــــــــو دل بدهے...!!
سلام خوش اومدی به وب اگه لبریز از احساس باشی می تونی حسش کنی...!
من نه نویسنده ام نه شاعر...فقط وقتی دلم میگیره نوشته های می نویسم برای دل...از دل نوشته هام ساده نگذر...به یاد داشته باش این دل نوشته ها را یک"دل" نوشته
اینجا دفترچه خاطرات دوم منه که توش از احساسم مینویسم از احساسی که باهاش زندگی کردم
اینجا مال منه...اون جور که دوست دارم می نویسم و اون جور که میخوام عکس میزارم...اگه دوست نداری و نمی پسندی و اهل دل و احساس نیستی نیا اینجا کسی مجبورت نکرده ولی اگه اومدی حق توهین و قضاوت درباره من و وبلاگم رو نــــــــــــــــــداری
مریم هستم...متولد تیر...دختری هستم صادق و با گذشت... در حد بنز احساساتی...مسئولیت پذیر...همیشه سعی میکنم با همه با مهربونی رفتار کنم...دلم نمیخواد کسی ازم برنجه...خیلی صبورم و تحملم در برابر مشکلات زیاده...از دروغ و حسادت و خیانت و بد قولی بیزارم...خوشبختانه یا متاسفانه دیگران از خودم برام مهمترن...بیشتر لحظات زندگیم غمگینم و تو تنهایی خودمم...دختر پیچیده ای نیستم به راحتی میشه منو شناخت در اخر همین و بس که تنها شدم...اما تنها بودن بهتر از تنها گذاشتنهبه یـاد داشته بــاش...
من نباید چیزى باشم که تو میخواهى... من را خودم از خودم ساختهام... منى که من از خود ساختهام مال من است... منى که تو از من میسازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند... لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان... و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى... و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه... ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى... میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم و من هم.... میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم... چرا که ما هر دو انسانیـــم... این جهان مملو از انسانهاست پس این جهان میتواند هر لحظه مالک احساسى جدید باشد... تو نمیتوانى برایم به قضاوت بنشینى و حکمی صادر کنی و من هم... قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروى ماورایى خداوندگـار است... دوستانم مرا همین گونه پیدا میکنند و میستایند... حسودان از من متنفرند ولى باز میستایند... دشمنانم کمر به نابودیم بستهاند و همچنان میستایندم... چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستى خواهم داشت، نه حسودى و نه دشمنى و نه حتی رقیبى... مــن قابل ستایشم و تــو هم.....
یــــادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد به خاطر بیاورى که آنهایى که هر روز میبینى و مراوده میکنى همه انسان هستند و داراى خصوصیات یک انسان، با نقابى متفاوت، اما همگى جایزالخطا... نامت را انسانى باهوش بگذار اگر انسانها را از پشت نقابهاى متفاوتشان شناختى... و یادت باشد که اینها رموز بهتر زیستن هستند....
"مهاتمـا گانـدی"
"""حرفایی که گاندی زد...حرفای دل من بود.... منم واسه همین گذاشتمش اینجا"""
مــن را همین گونه كه هـستـم دوست داشته باش... نمی توانـی؟!... مــن می روم... تــو هم برو مجسمه ساز شو......
وقتی از دنیا خستـــــــــــــــه می شوم
می نویســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
می نویسم تا فرامـــــــــــــــــــوش کنم
چه غمگین باشم چه شاد عاشق گوش دادن به آهنگای غمگین و آرومم ...
همه آهنگای غمگین و همه خواننده های پاپ رو دوست دارم... ولی چندتاشون رو بیشتر دوست دارم چون با صداشون حس آرامش بهم دست میده :
صدای پاشایی خاطرات یه دوست رو برام زنده میکنه... صداشونو دوست دارم و تا ابد نه این صداها فراموش میشه و نه اون خاطرات...
چون از عمق وجودش فریاد میکشه و با هر فریادش اشکای منم سرازیر میشه و سبک میشم...
گوش دادن به آهنگ ها توو اتاق تنهایی هام منو یاد یه عشق میندازه که توو سکوت ش صدایی جز چیک چیک اشک چشمام به گوش نمیرسه...
خدا ما رو برای هم نمی خواست... فقط می خواست هم رو فهمیده باشیم... بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست... فقط خواست نیمه مون رو دیده باشیم... تموم لحظه های این تب تلخ... خدا از حسرت ما با خبر بود... خودش ما رو برای هم نمی خواست... خودت دیدی دعامون بی اثر بود... چه سخته مال هم باشیم و بی هم... می بینم می ری و می بینی می رم... تو وقتی هستی اما دوری از من... نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم... نمی گم دلخور از تقدیرم اما... تو می دونی چقدر دلگیره این عشق...فقط چون دیر باید می رسیدیم... داره رو دست ما می میره این عشق... تموم لحظه های این تب تلخ... خدا از حسرت ما با خبر بود...خودش ما رو برای هم نمی خواست... خودت دیدی دعامون بی اثر بود...خدا ما رو برای هم نمی خواست... فقط می خواست هم رو فهمیده باشیم... بدونیم نیمه ی ما مال ما نیست... فقط خواست نیمه مون رو دیده باشیم.......
و مــن اینجا بــــی تـــو... مثل قانون بلا تکلیفــی... بین دل کنــــدن و دل بستگـــی ام... باز هم عـادت تنهــایی را... ناگزیرم به قبـــول....
این روزها احساس می کنم وقتی می نویسم خدا چشمهایش را می گیرد و وقتی می خوانم گوشهایش را...صادقانه بگویم فکر می کنم خدا هم از سادگی من و حرفهای تکراری ام خسته شده است....
خـاطرمـان بـاشــد شـاید سـالها بعـد در گـذر جــاده ها بی تفـاوت از کنـار هم بگــذریم و بگوییــم ایـن غـریبه چــقدر شبیــه خــاطراتم بــود.....
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان منوتوتنهــــــــــــــــــــــــ و آدرس manototanha22.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.