منوتوتنهـــــــــــــــــــــــا

ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ؟ ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ ﭼﻮﻥ ﻣﻔﯿﺪﯼ!!! ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻤﺖ؛ ﺣﺘﯽ ﺍﮔﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﻧﺒﺎﺷﯽ!!! ﻣﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ .. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺟﻌﺒﻪﯼ ﺁﺑﺮﻧﮓ ﺑﯽﺧﺎﺻﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﺳﺖ ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪﺍﻡ.. ﻣﻦ ﺑﻪ ﻣﯿﺰی ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﺸﺖ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﻢ ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ.. ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮔﻠﺪﺍﻥ ﮐﻮﭼﮏ ﮐﺎﮐﺘﻮسﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ خانه ام ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪام... ﻣﻦ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪﺍﻡ ، ﻭﺍﺑﺴﺘﻪﺍﻡ ... ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏﻫﺎﯼ شاملوی ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﻡ ، ﺩﻟﺒﺴﺘﻪام ... ﻭﺍﺑﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﻭﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯽﺁﻣﻮﺯﻧﺪ ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻟﺒﺴﺘﮕﯽﻫﺎ ﺍﻧﻌﮑﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻨﺪ... به کسی که دوستش داری دلبسته باش نه وابسته.....!!
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:47 توسط maryam|

چه حس قشنگیه وقتی می شی مَحرمِ دل یکی یکی که بهش اعتماد داری ؛ بهت اعتماد داره از دلتنگی هاش برات میگه ؛ از دلتنگی هات براش میگی آروم میشه ؛ آروم میشی حسی که هیچ وقت به تنفر تبدیل نمیشه این حس مثل قطره های باران پاکه
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:45 توسط maryam|

رفیق . کیه ؟ رفیق اونیه که تا دید ناراحتی بگه : باز چه مرگته نکبت رفیق اونیه تا بهش گفتی پول لازمم بگه : بدبخت گدا شماره کارت عابرتو بفرست رفیق اونیه که وقتی بهش گفتی مریضم ، حالم خوب نیست بگه : ایشالا سقط بشی گندت از رو زمین پاک شه ولی دو دقیقه بعدش با کمپوت بیاد پیشت رفیق اونیه که تا بهش گفتی دلم گرفته بگه : پالونتو بنداز رو کمرت تا بیام افسارتو بگیرم و بگردونمت رفیق اونیه که تا بهش گفتی عاشق شدم بگه ، خخخ ای تو روحت ! سگ محل تو میزاره ؟ ولی بعدش با جون و دل کمک کنه به عشقت برسی رفیق اونیه که سر جلسه پاسخ نامشو ازت قایم کنه ولی اخرش جواب همه رو تو یه کاغذ مچاله پرت کنه طرفت رفیق اونیه که تا تک زنگ زدی بهش ، زنگ بزنه بگه بزمجه شارژتو با دخترا میحرفی تک زنگتو واسه من میزاری رفیق اونیه که تو رستوران موقع حساب کردن غذا هی غررر بزنه و بگه ایشالا هرچی خوردی ، بشه استخون مار و گیر گنه تو گلوت و جلو چیشام پر پر شی رفیق اونیه که تا بهش گفتی فردا خیلی کار دارم و به کارام نمیرسم بگه ، کفارت باز ماشین میخوای ، بیا این سوییچ گردنتم خورد رفیق اونیه که بی هوا بهت پیام بده بگه ایشالا امشب تب کنی فردا صبح روز هم حیف و میل بشی رفیق اونیه که تا این پست رو خوند بگه : دهنت صاف روانی ، و بعدش لایکو بکوبه اره رفیقا رو همیشه رو چشماتون نگه دارین ! نذارین حرف شهریار به ثمر بشینه که میگه : تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم انگه سراغ بخت من ایی که نیستم
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:43 توسط maryam|

رفیق . کیه ؟ رفیق اونیه که تا دید ناراحتی بگه : باز چه مرگته نکبت رفیق اونیه تا بهش گفتی پول لازمم بگه : بدبخت گدا شماره کارت عابرتو بفرست رفیق اونیه که وقتی بهش گفتی مریضم ، حالم خوب نیست بگه : ایشالا سقط بشی گندت از رو زمین پاک شه ولی دو دقیقه بعدش با کمپوت بیاد پیشت رفیق اونیه که تا بهش گفتی دلم گرفته بگه : پالونتو بنداز رو کمرت تا بیام افسارتو بگیرم و بگردونمت رفیق اونیه که تا بهش گفتی عاشق شدم بگه ، خخخ ای تو روحت ! سگ محل تو میزاره ؟ ولی بعدش با جون و دل کمک کنه به عشقت برسی رفیق اونیه که سر جلسه پاسخ نامشو ازت قایم کنه ولی اخرش جواب همه رو تو یه کاغذ مچاله پرت کنه طرفت رفیق اونیه که تا تک زنگ زدی بهش ، زنگ بزنه بگه بزمجه شارژتو با دخترا میحرفی تک زنگتو واسه من میزاری رفیق اونیه که تو رستوران موقع حساب کردن غذا هی غررر بزنه و بگه ایشالا هرچی خوردی ، بشه استخون مار و گیر گنه تو گلوت و جلو چیشام پر پر شی رفیق اونیه که تا بهش گفتی فردا خیلی کار دارم و به کارام نمیرسم بگه ، کفارت باز ماشین میخوای ، بیا این سوییچ گردنتم خورد رفیق اونیه که بی هوا بهت پیام بده بگه ایشالا امشب تب کنی فردا صبح روز هم حیف و میل بشی رفیق اونیه که تا این پست رو خوند بگه : دهنت صاف روانی ، و بعدش لایکو بکوبه اره رفیقا رو همیشه رو چشماتون نگه دارین ! نذارین حرف شهریار به ثمر بشینه که میگه : تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم انگه سراغ بخت من ایی که نیستم
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:43 توسط maryam|

رفیــــق که بــاشی.... فـــرقی نمی کنــد که زن باشی یا مـــــرد، بزرگ باشی یا کـــوچک، دور بــاشی یــا نــزدیــک، رفــاقـت فــاصلـه هـــارا پـــر می کنــد گــاهی بـاحــرف ، گــاهی بـا سکــوت نسبت هــا بـی مـعنـی می شـونـــد فــرقی نمیکنــد مـادربـاشی، یــا فـرزنــد یا همســر... رفیـق که باشی... فـرقـی نمی کندکدام خـون در رگهایمان جاریست... ازکــدام نسلیــم یاکدام فصـل کدام سقف بالای سرمان ،کدام خاک قلمرومان.... رفیق بودن لفـظ ظـریـفـیــست نه مقدس مثـل عـشــق، نه سـرسـری مثل همســایــه یـک سود، دوســویـــه... نه تنـهـا میـان من وتـــو.... میـان من و من. رفیـق که بـاشی، انتـظارهــا تهـدیــد نیـستـنــد! یـک بازی بدون بازیــچه ،فــرقی نمی کند جیب هـایت پراست یاخالی ، هــرچـه هست میان دستهــای تــوست، در فـکـرت، در قلبتـو عملت ، رفــاقـت نه وصـل است ونه فـصـل، گِـرهی میـان من و دنیــا مـــرارفیــق خوانــدی، اعتــمــادهــا با لفظ تـــو رنـگ می گیـــرد... می شوی همسفر، همسفره...هم کاسه، هم حرف..
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:37 توسط maryam|

مادرم فرشته است.. ولی هیچوقت ندیدم پرواز کند... زیرا به پایش... من را بسته بود.. خواهرم را ... برادرم را... پدرم را... و همه ی زندگیش را... معذرت میخواهم نیوتون..! راز جاذبه، "مادر" من است! معذرت میخواهم ادیسون! چرا که "مادر" من اولین چراغ زندگی من است! معذرت میخواهم انیشتین! فرمولهای تو از توضیح "مادر" من عاجزند! رومئو! همه راه ها به عشق "مادر" من ختم میشود! مادر من ، عشق من است.. میترسم برای ماندن در کنارم از بهشت به جهنم بیاید مادرست دیگر ..
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:36 توسط maryam|

دلم را سپردم به بنگاه دنیا و هی آگهی دادم اینجا و آنجا و هر روزبرای دلم مشتری آمد و رفت و هی این و آن سرسری آمد و رفت ولی هیچ کس واقعاً اتاق دلم را تماشا نکرد دلم، قفل بود کسی قفل قلب مرا وا نکرد یکی گفت: چرا این اتاق پر از دود و آه است یکی گفت: چه دیوارهایش سیاه است! یکی گفت: چرا نور اینجا کم است و آن دیگری گفت:و انگار هر آجرش فقط از غم و غصه و ماتم است! و رفتند و بعدش دلم ماند بی مشتری و من تازه آن وقت گفتم: خدایا تو قلب مرا می خری؟ و فردای آن روزخدا آمد و توی قلبم نشست و در را به روی همه پشت خود بست و من روی آن در نوشتم: ببخشید، دیگر برای شما جا نداریم از این پس به جز او کسی را نداریم.
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:31 توسط maryam|

عــــاشقانه هایم تـــــمامی ندارد! وقتی تـــــــــــــــو بـــــهــــترین اتــــفـاق زندگـــی ام هــستـــی...
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:23 توسط maryam|

مغــرورم...!! اما اگـر دل بدهے...!! غـرورم را فـرش زیر پایـت میڪنم...!! خودخواهـم...!! اما اگر دل بدهے...!! تمام خواستہ هایم در تـو خلاصہ میشود...!! پیچــــیده ام...!! اما اگر دل بدهے...!! برایـت تبدیل به یڪ جمع سـاده میـشوم...!! لجـبازم...!! امـا اگر دل بدهے...!! آتـش میـزنم هـر آنچہ با تو سـر لـج دارد...!! آرے...!! ولے اگر تــــــــــــــــو دل بدهے...!!
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:21 توسط maryam|

بـــــاش... گـاهے اخـــــم کـن... گـاهے دعـــــوایم کـــــن... گـاهے دوســـــتم نداشـــــته بـاش... امـا... همیــــشه بـــــاش... مـــــن طاقـــــت نـــــدارم... کــــم مے آورم تـــــورا...در لـــــحظہ هایـــــم... فقـــــط میـــــخواهم بـــــاشے... فقـــــط میـــــخواهم حســـــت کـــــنم... مـــــن چیـزے نمے گویم تـــــا بدانے ... در سکــــــــوت هم مے تـــــوان عـــــاشق مـاند حتے وقتے قرارنیـــــست بهـــــم برســـــیم... فقـــــط بـــــــاش... کہ قلــــبم انـگیزه اے براے تپــــــــــیدن داشتہ باشد مـن بهہ جـز آبـــــي نگـاهـــــت آسمـــــانے نمي شنـــاسم !!!!!!
نوشته شده در چهار شنبه 24 دی 1393برچسب:,ساعت 9:20 توسط maryam|


آخرين مطالب

Design By : Pichak