منوتوتنهـــــــــــــــــــــــا

چه سخت بهم گذشت اون لحظه که برام آرزوی خوشـــــــــــــ بـــــــــختــــــــــــی کــــــردی..!
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:48 توسط maryam| نظر بدهيد

نوشته هايم مخاطب خاص خاص ندارد اما.... نبودن هايي هست كه هيچ بودني جبرانشان نميكند كساني هستند كه هرگز تكرار نميشوند و تو... هماني كه هيچ كس جايت را پر نميكند می نویسم از عمق تنهایی دلم تا بدانی... بی تو روزهایم کابوس تلخی بیش نیست
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:47 توسط maryam| نظر بدهيد

برای دوست داشتنت محتاج دیدنت نیستم... اگر چه نگاهت آرامم می کند محتاج سخن گفتن با تو نیستم اگر چه صدایت دلم را می لرزاند محتاج شانه به شانه ات بودن نیستم اگر چه برای تکیه کردن ، شانه ات محکم ترین و قابل اطمینان ترین است! دوست دارم،نگاهت کنم ... صدایت را بشنوم... به تو تکیه کنم دوست دارم بدانی ،حتی اگر کنارم نباشی ... باز هم ،نگاهت می کنم ... صدایت را می شنوم ... به تو تکیه می کنم همیشه با منی ،و همیشه با تو هستم، هر جا که باشی... اين قانون دوست داشتن من است..!!!
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:13 توسط maryam| نظر بدهيد

دلم بهانه ی تو را دارد تو میدانی بهانه چیست ! بهانه همان است که شب ها خواب ازچشم خیس من میدزدد . . . بهانه همان است که روزها میان انبوهی از آدم ها ، چشمانم را پی تو میگرداند . . . بهانه همان صبریست که به لبانم سکوت میدهد . . . تا گلایه ای نکنم از نبودنت . ..
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:11 توسط maryam| نظر بدهيد

مادرم می گفت: دوستانت را ببین ، همه به جایی رسیده اند نمیدانست ، منتظر نشسته ام تا به تو برسم
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:9 توسط maryam| نظر بدهيد

میدونید دلم چی میخواد ؟؟؟ خدا از اون بالا بیاد پایین بهم بگه : دیوونم کردی دختر ؛ بیا اینم همونی که میخواستی ...
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:7 توسط maryam| نظر بدهيد

چـقـد سخـته ؛ دلتـــنگ كـســے بشـے كــہ بـهش قــول دادی دیـــگہ مزاحمــش نشــــے ...
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:4 توسط maryam| نظر بدهيد

دلــــــم مـــی خــواد یـــه روزی یـــه جـــایــی.. هــمــون کـــه آلــان نیـــستـــــ بـــرگـــرده! بـــیاد از زنـــدگــیش بــگــه.... بگـــه اینــقدر زیـــر فشـــارِ مــشکــلات بـــوده کــه داغــون شـــده!! مــن فقـط نگـــاش کـــنـــم... بــعد بــگــه تـــو نفــریـــنــــم کــــردی؛نــــه؟!؟ تــو چشـــمــاش نــگــاه کــــنــم بــزنـــم زیـــر خــنـده اونــقـــدر بخنــــدم.... تـــا اشکــــام بــریـــزه بـــیاد پــایـــین!! بـعد مـــن آروم بــگــم: "ببخـــشیــد شــــما!!؟"
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:4 توسط maryam| نظر بدهيد

دلتنگم دلتنگ روزهای باتو بودن من صدایت کنم "عشقم" وتو بگویی "جونم" ومن سیرنشوم ازاین جانم گفتنهایت وبازصدایت کنم وبازصدایت کنم......... روزهای خوب چه زود تمام میشوند
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:3 توسط maryam| نظر بدهيد

خیلی دلتنگ شده ام ؛ اما ... نمیدانم خیلی را چگونه بنویسم که {خیلی} خوانده شود....
نوشته شده در یک شنبه 18 آبان 1393برچسب:,ساعت 12:2 توسط maryam| نظر بدهيد


آخرين مطالب

Design By : Pichak