منوتوتنهـــــــــــــــــــــــا

پسرک گل فروش گل هاش توی دستش بود نشسته بود لب جدول رفتم نشستم کنارش گفتم... برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟ گفت...بفروشم که چی؟ تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر ولی دیشب حالش بد شو و مرد... با گریه گفت... تو میخواستی گل بخری؟؟؟ گفتم بخرم که چی؟ تا دیروز میخریدم برای عشقم امروز فهمیدم که باید فراموشش کنم... اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد گفت...بگیر باید از نو شروع کرد تو بدون عشقت... من بدون خواهرم

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 19 آبان 1393برچسب:,ساعت 10:12 توسط maryam|


آخرين مطالب

Design By : Pichak